عاشقانه

درددل

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

به فریادم برس خدا

امشب خیلی دلم گرفته دلم بدجور هواشو کرده خداجون کمکم کن فراموشش کنم

 

بعضی وقت ها دوست دارم وقتی بغضم میگیره خدا بیاد پایین اشکامو پاک کنه !

دستمو بگیره بگه : آدما اذیتت می کنن .؟!

بیا بریم پیش خودم . . .


+نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1398برچسب:,ساعت2:48توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

شاملو

 

لمسِ تن تو

شهوت است و گناه

حتی اگر خدا عقدمان را ببندد....
...
داغیِ لبت ، جهنم من است

حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند

هم آغوشی با تو ، هم خوابگیِ چرک آلودی ست

حتی اگر خانه ی خدا خوابگاهمان باشد.....

فرزندمان، حرام نطفه ترین کودک زمین است

حتی اگر تو مریم باشی و من روح القدس

خاتون من!

حتی اگر هزار سال عاشق تو باشم ،

یک بوسه

ـ یک نگاه حتی ـ حرامم باد !

اگر تو عاشق من نباشی ........ !

                                                ( شاملو)

+نوشته شده در جمعه 27 مرداد 1398برچسب:,ساعت17:27توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

گفتی چشمها را باید شست

 

iran

 

سهراب:

 گفتی چشمها را باید شست! شستم ولی..... گفتی جور دیگر باید دید! دیدیم ولی..... گفتی زیر باران باید رفت رفتم ،ولی  او نه چشمهای خیس و شسته ام را، نه نگاه دیگرم را، هیچکدام را ندید. فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت: دیوانه ی باران زده.

+نوشته شده در دو شنبه 16 مرداد 1398برچسب:,ساعت16:35توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

عاشقت خواهم ماند

 iran

 

 عاشقت خواهم ماند..............بی آنکه بدانی. دوستت خواهم داشت

 

 ................بی آنکه بگویم . درد دل خواهم گفت............بی هیچ کلامی . گوش

 

 خواهم داد ....................بی هیچ سخنی . در آغوشت خواهم گریست.......بی

 

 آنکه حس کنی . در تو ذوب خواهم شد ...........بی هیچ حرارتی . این گونه شاید

 احساسم نمیرد

 

+نوشته شده در دو شنبه 16 مرداد 1398برچسب:,ساعت16:20توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

شب

 

98874328411182853643.jpg

 

 

 

 

 

شب را دوست دارم! چون دیگر رهگذری از کوچه پس کو چه های شهرم نمی گذرد

 

 تا سر گردانی مرا ببیند . چون انتها را نمی بینم .تا برای رسیدن به آن اشتیاقی

 

 نداشته باشم شب را دوست دارم چون دیگر هیچ عابری از دور اشک های یخ زده

 

 ام را در گوشه ی چشمان بی فروغم نمی بیند شب را دوست دارم : چرا که اولین

 

 بار تو را در شب یافتم از شب می ترسم : تو را در شب از دست دادم. از شب

 

 متنفرم ، به اندازه ی تمام عشق های دروغین با آفتاب قهرم چرا شبها به دیدارم

 

 نمی آید؟

 

 

+نوشته شده در دو شنبه 16 مرداد 1398برچسب:,ساعت16:13توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

خدايا خيلي ها دلمو شکستن

82582338887842753676.jpg

 

..... خدايا  ....

خيلي ها دلمو شکستن! ؛ ديگه تحمل ندارم

شب بيا باهم بريم سراغشون....

من نشونت ميدم ؛

تو ببخششون...!!

 

+نوشته شده در پنج شنبه 12 مرداد 1398برچسب:,ساعت20:9توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

بغضتو با لیوان سکوتت

89701539398517624783.jpg

 
گاهی دلت میخواد همه بغضات از تو نگاهت خونده بشه که جسارت گفتن کلمه هارو نداری
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری و یه جمله مثله:چیزی شده؟؟؟!
اونجاست که بغضتو با لیوان سکوتت سر میکشی و با لبخند میگی:
نه هیچی...!
+نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1398برچسب:,ساعت1:39توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

وصف عشق

08585995102992799952.jpg

 

عشق یعنی باافق یک دل شدن

 

یالباسی ازشقایق دوختن

 

عشق یعنی باوجود خستگی

 

برسرپروانه دل سوختن

 

عشق یعنی داستان ناتمام

 

عشق یعنی کلمه ای بی انتها

 

     عشق یعنی گفتن از احساس موج

 

درکنارحسرت پروانه ها

 

 عشق یعنی اه سرخ لاله ها

 

    عشق یعنی حرف پنهان درنگاه

 

  عشق یعنی ترجمان یک نفس

 

 عمق سایه روشن دشت پگاه

 

عشق یعنی قصه یک آرزو

 

 عشق یعنی ابتدای یک غروب

 

عشق یعنی تکه ای از اسمان

 

     عشق یعنی وصف یک انسان خوب

 

+نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1398برچسب:,ساعت1:24توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

ندانی باید صبر کنی یا فراموش

60741268911309300288.jpg

 

 

صبر کردن دردناک است و فراموش کردن دردناک تر ولی

ازاین دو دردناکتر اینست 

که ندانی باید صبر کنی یا فراموش

 

 

+نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1398برچسب:,ساعت1:18توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

آوازه خون

43466030595254387329.jpg

 

 

 

بخون آوازه خون امشب برامون...

بخون که خون بریزه ازچشامون...

بخون قربون لحن سینه سوزت...

فدای این صدای شب فروزت...

بخون آوازه خون غم دارم امشب...

من حتی ازخودم بیزارم امشب...  .

+نوشته شده در پنج شنبه 29 تير 1398برچسب:,ساعت9:29توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

عشقی وجودنخواهد داشت

94686042867356427186.jpg

اولین کسی که عاشقش میشی دلتو میشکنه ومیره.

دومین کسی رو که دوست داشته باشی وازتجربه

قبلی استفاده کنی دلتو بدترمیشکنه ومیزاره میره.

بعدش میای دیگه هیچ چیز واست مهم نیست وازاین

به بعدمیشی اون آدمی که هیچوقت نبودی.

دیگه دوست دارم واست رنگی نداره...واگه یه آدم خوب باهات دوست بشه تودلشو

میشکنی که انتقام خودتو ازش بگیری واون میره بایکی دیگه... اینطوریه که دل همه

آدما میشکنه وعشقی وجودنخواهد داشت.

+نوشته شده در پنج شنبه 29 تير 1398برچسب:,ساعت9:16توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

سنگ قبر

75274171455057389592.jpeg

 

برسنگ قبرمن بنویسیدخسته بود.اهل زمین نبود.نمازش شکسته بود...

برسنگ قبرمن بنویسید پاک بود چشمان اوکه همیشه ازاشک شسته بود...

برسنگ قبرمن بنویسید این درخت عمری برای هر تبر وتیشه دسته بود...

برسنگ قبرمن بنویسید کل عمرپشت دری که باز نمیشد نشسته بود... .

+نوشته شده در پنج شنبه 29 تير 1398برچسب:,ساعت8:46توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

دل شکسته

 

 41482436888940454673.jpg                   گفتمش آغازدردعشق چیست؟

                گفت:آغازش سراسربندگیست

                گفتمش پایان آن راهم بگو

                گفت:پایانش همه شرمندگیست

                گفتمش درمان دردم رابگو

               گفت:درمانی ندارد بی دواست

                گفتمش یک اندکی تسکین آن

                گفت:تسکینش همه سوزوفناست

 

+نوشته شده در پنج شنبه 29 تير 1398برچسب:دل شکسته,ساعت8:34توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

کودک

 

دیروز کودکی در امتداد کوچه های پر از بی کسی این شهر شلوغ
دست تمنایی به سویم دراز کرد
خالی تر از تمامی آرزوهای کودکانه
دنیا عوض شده است
کودکان به دنبال نان اند و ما به دنبال عشق

+نوشته شده در چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:,ساعت11:51توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

گنجشک


گنجشک میخندید به اینکه چرا هرروز بی هیچ پولی برایش دانه میپاشم ...
من` میگریستم` به` اینکه` حتی` اوهم` محبت` مرا` از`سادگی ام `
میپندارد

+نوشته شده در چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:,ساعت11:50توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

نمیدانم
+نوشته شده در چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:,ساعت11:47توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

توبارون

 

تو بارون كه رفتی  شبم زیرو رو شد
یه بغض شكسته  رفیق گلوم شد
تو بارون كه رفتی  گل باغچه پژمرد
تمام وجودم  تو آیینه خط خورد
هنوز وقتی بارون تو كوچه می باره
دلم غصه داره دلم بی قراره


نه شب عاشقانست

نه رویا قشنگه
دلم بی تو خونه

دلم بی تو تنگه

یه شب زیر بارون كه چشمام به راه
می بینم كه كوچه پرنور ماه
تو ماه منی كه تو بارون رسیدی
امید منی تو شب ناامیدی

+نوشته شده در چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:,ساعت11:47توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

تورادیدم با دیگری
+نوشته شده در چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:,ساعت11:44توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

درددل
+نوشته شده در چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:,ساعت11:2توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

من میرم


رفتم که آتش می شوم شاید تو خاموشم کنی

ترسم که خاکستر شوم یک شب فراموشم کنی

شوق نگاهت می زند چنگی به دریای دلم

آرام بودم بی وفا، طوفان زدی بر ساحلم

بغضم ترک برداشته ترسم ببارم نازنین

دستم به دامان دلت، طاقت ندارم بیش ازاین

لبریزم از دل دادگی دریاب این دل بسته را

تا کی پریشان می کنی این آشنای خسته

+نوشته شده در چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:,ساعت10:58توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

به فریادم برس

...ای خدااااااااا...

ای کاش یاد میگرفتم اگر در رابطه ای حرمتم زیر سوال رفت

برای همیشه با آن رابطه خداحافظی کنم

و به طور احمقانه ای منتظر معجزه نباشم . . .


+نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,ساعت2:45توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

به هوس هایت برس


کاش میدانستی عشق و هوس دو مقوله ی جدا از هم هستند
عشق بهانه ات است ، به هوس هایت برس
.
دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم…

نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم…

برای اینکه نگذارم آنها بیایند…


+نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,ساعت2:43توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

دیر رسیدن

 

وقتی دیر رسیدم و با دیگری دیدمت …
فهمیدم که گاهی
“هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است”
.

+نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,ساعت2:41توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

چی شد که سیگاری شدی؟

 

چی شد که سیگاری شدی؟
یه شب بارون میومد
خیلی تنها بودم.
چی شد که ترک کردی؟
یه شب بارون میومد

+نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,ساعت2:31توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

آغوش و بوسه

 

خواستند
از عشق
آغوش و بوسه را
حذف کنند
عشق
از آغوش و بوسه
حذف شد...

افشین یداللهی

+نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,ساعت2:29توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

در دنیای(حسین پناهی)


اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند
دیگر گوسفند نمی درند
به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند...

حسین پناهی

+نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,ساعت2:20توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

آینه

 

گاه جلوی آینه می ایستم ... خودم را در آن میبینم .. دست روی شانه اش میگذارم و می گویم... ... چه تحملی دارد "دلت"...!!

+نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,ساعت2:13توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

تجربه ثابت کرده،

 

تجربه ثابت کرده،
زنانی که تهی از احساس
و با چتری از منطق
گوشه ای تنها نشسته اند...،،
بی شک
همان دخترکان بی پروایی اند
که سالهایی نه چنـدان دور
به روی نیمکت حماقتشان
بی تجربه از " تب و لرز " عشق ،،
"
خیسی بارانش " را آرزو میکردند!!

 

+نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,ساعت2:8توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

قسم خورده بودم

 

 

من امشب سكوت دلم را شكستم

 

سكوت شبستان غم را شكستم

 

قسم خورده بودم كه عاشق نباشم

من به عشق تو شكوه قسم را شكستم

+نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,ساعت2:4توسط آسو |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

بی وفا

 

چشمهایش بی دلیل از من رمید

بی وفا حتی نگفت از من چه دید ؟

فکر می کردم که پاک و ناب بود

وای بر من او فقط مرداب بود ؟

حرفهایی از حضور عشق داشت

ذره ذره پا به احساسم گذاشت

ساده بودم دل سپردم دست باد

دیگری آمد... و من رفتم ز یاد

وقت رفتن پشت سر را هم ندید

مثل گنجشکی ز رویایم پرید ؟

رنجها دادم به این جان و تنم

بس پریشان گشتم از دل دادنم

یادم آمد یک نفر یک روز گفت

عشق ناخالص بخواهی مفت مفت...

 

 

+نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,ساعت1:32توسط آسو |